بسم الله سلام دختر عمو جان. خوبی؟ خوشی؟ ...در شهر ما که همه خوبند و خوشحال. مرغ هایمان هی تند وتند تخم میکنند و گاوهایمان گوساله های چاق و چله به دنیا می اورند. دیروز مش صفر میگفت بالا رودی ها میخان آخر امسال نماینده انتخاب کنن. خدا بخیر کنه! خلاصه که ملالی نیست جز دوری روی شما. به عمو و زن عمو و باقی دختر عمو ها و پسر عمو ها سلام مرا برسان. ××××××××××××××××××8 اول! دیدی من زودتر اومدم. البت بماند که تو کجا میخواستی بیای تو وبلاگ درِْ تخته شده ما. اما به هر حال یک - هیچ. خوندمت. کمی عدم انسجام سبک و کلام تو چشمه. اما جالبه که بر خلاف بیشتر خانوما که اشتماعی نوشتنو دوست نمیدارن، شما میداری. و این روحیه ی خوبیه که باید جدیش بگیری. بعضی از عباراتت رو دوس نداشتم. مث "له له زدن" یا " آهم شما رو گرفتن" . فکر میکنم بره یه نویسنده مهمترین چیز شناختن زمانی زبونیه که باهاش مینویسه. باید حواسشو جمع کنه که کلمه یا اصطلاح نخ نما شده به لطف و زیبایی نوشتارش -زبونم لال- آسیب نزنه. چقد حرف زدم خاهر! بای.
متن فوق العاده ای بود. خدا قوت ====== حال که وقت وداع است، این بار باید صادق بود؛ همچون نور صادق بود. و بگو «سلام بر تو ای رفیق که تا بودی، قدرت ارجمند بوده و چون رفتی، فراقت ناپسند شد.»
سلام عزیزم خیلی عالی بود. مطلبی که در اون نشریه بود، نشان از اعتماد به نفس کاذب جناب مشاور سابق داشت. آخه اگر شما متخصص حجاب بودی، چرا عرضه نداشتی دختر خودت رو محجبه نگه داری و این همه بی آبرویی رو واسه خودت نخری؟؟؟
سلام عالی بود!منم معتقدم هم صبر ما زیباست هم صبر مرد ها اما در دو حوزه متفاوت...!اما گاهی واقعا صبر ما سختتر می شود!(حس فمینیستی و خود برتر بینی و افتخار بر خود بیشتر و از این حس ها!)
سلام یاس مهربونی دلم از دست دولتی ها پره اینم یکیش چه کسی فکر میکرد در روزنامه ی دولت اصلول گرا همچین بی احترامی به حجاب برتر بانوی ایرانی بشه و زیر پا گذاشتن حدیث نبوی : رنگ سیاه کراهت دارد به جز در عمامه کفش و عبا توی دوره اصلاحات ازین حرفا زیاد بود ولی حالا چرا ... انگار همه باهم شدنن برای لرزاندن پایه های اسلام
عزیزم ممنون واقعا نمیدونم توی این مملکت که اسم اسلام رو یدک میکشه چنین اتفاقاتی چرا باید بیفته؟ به هر حال با این حرفا نمیتونن ما رو گمراه کنن انشاءالله
سلام یاس عزیز. ممنون از حضورت در مهر و ماه. عزیز دل نوشته ات از دل برآمده بود و بر دل نشست خاتون وقتی منتشر شد بهشت رضا بودم و انقدر سرم شلوغ بود که به سراغ کیوسک روزنامه فروشی نرفتم و خاتون را نخریدم و نخواندم اما نقد و نوشته پیرامونش رو در این چند روزه زیاد خوندم.
این آدرس را سری بزن، جواب تاریخی خوبی داده به خاتون: http://www.tazeh.net/index.php/component/k2/item/785-چادر؛-تحفه-شب-نشینی-های-اروپایی-یا-میراث-مادران
نشد بخوانمش خاتون را ولی آنقدر وصفش را شنیدم که نخوانده دلم هزار هزار تکه شده است فقط می دانم عابد دهر هم که باشی از زهد و خداپرستی و ... و حجابی که خدا گفته نداشته باشی اسیر شیطانی و بس، نماز و روزه برای شیطان خوانده ای و گرفته ای که اصلا خدایت فقط و فقط شیطان دورن و بیرونت است و داری خودت را فریب می دهی به نماز و روزه و دل پاک، شاید هم راست بگویی که دلت پاک است اما نه برای خدا که برای شیطان و تو بندگی شیطان را می کنی نه خدا را که خدا به خوشایند دل من و تو نگاه نمی کند، به مصلحت و خیر من و تو می اندیشد که حکم حجاب را برایمان فرو می فرستد و این فرمانروایی شیطان بیرون و هوس درون است که به بی حجابی می خواندمان و آنکه بی حجابی یا بدحجابی را بر می گزیند جز خود فروخته ای بیش نیست که به هوس خویش می اندیشید و بس نه خدا ... نخوانده ام خاتون را ولی آنقدر وصفش را شنیده ام که بدانم خاتون نیز خودفروخته ای بیش نیست ...
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...