به بهانه سبک زندگی مان
روی خوب سکه :
مادر که باشی، دغدغه تربیت فرزندت، شب و روز برایت نمی گذارد. تو روزها و شب ها دعا می کنی برای فاطمی شدنش و برای زینبی ماندنش. دعا می کنی برای عاقبت به خیری اش و برای محفوظ ماندنش. تلاش می کنی برای حلال خوردنش و برای مروارید ماندنش. توسل می کنی...به مادر دو عالم...قسم شان می دهی به چادر خاکی شان. توسل می کنی به زینب ...و به چادر خاکی اش . توسل می کنی به رقیه...و به چادر خاکی اش...و به بابای رقیه...به عمه رقیه...به عموی رقیه....به برادر رقیه...! تو دخیل می بندی به نام بزرگ سه ساله کوچک حسین! به کوچک دردانه حسین...به شیرین زبان حسین....آن وقت دلت آرام می گیرد. باور کن! آرام می شوی وقتی دخترت را می سپاری به بزرگ ترین نام های دو عالم...به سفینه النجاه...
روی بد سکه:
وقتی دل خوشی ات زندگی در یک جامعه اسلامی باشد، باید خیلی چیزها را تحمل کنی و دَم نزنی! چاره ای نداری! بسیاری از خیابان ها و مغازه ها و پارک ها و مراکز تفریحی جای ما نیست ـ انگار ـ . پوشش ها کمی آن ور تر از نامناسب است! دختر و پسر ندارد. کوچک و بزرگ هم! و من گاهی فکر میکنم به آینده دختر بچه هایی که با پوشش بد!به خیابان ها می آیند! آیا ما داریم مادران فردای یک کشور اسلامی را خوب تربیت می کنیم؟
بچه ها! به حکم بچگی شان ـ شاید آزادتر باشند از روابط رسمی بزرگ ترها. ولی آیا دختر یا پسری که از کودکی قید و بندی در روابطش نیست، می تواند قید و بندهای بزرگ سالی را رعایت کند و به قوانین محرم و نامحرم تن بدهد؟
روی خوب سکه:
روی خوب سکه زمانی است که میبینی "محیای محیا محمد و آل محمد" چه زیبا شده قانون زندگی بعضی ها!
خوب است بچه ها از کودکی اهل مطالعه باشند. ولی خوب تر این است که تضادی در وجودشان شکل نگیرد. مثلا بچه ببیند سفارش به پوشش را در خانواده و آن وقت چیز دیگری در کتب هایش ببیند! انگار پوشش چادر یک چیز نامفهوم است و برای غیر آدمیزادها... ـ زبانم لال ـ . کتاب کودکانه است! پس نقاشی ها هم باید کودکانه باشند! پس یک مامان باید با مانتوی کوتاه و موی زیبا نقاشی شود...پس دختر بچه ها را باید با لباس های زیبا و غیر عرف در خیابان نقاشی کرد!...چون کتاب ها بچه گانه هستند می توانی تمام مظاهر زنان و کودکان غربی را نقاشی کنی! حتی یک جا می توانی بنویسی که قهرمان قصه نای نای می کند...حسنی با نازی بازی می کند! حسنی نازی را دوست دارد...مامان برای نی نی آهنگ می گذارد....بابا نی نی را می رقصاند!...پری با عروسک هایش در اتاق شان می رقصند! ...چون کتاب ها بچه گانه اند تو اجازه داری ذهن بچه ها را به هر سمتی که می خواهی ببری...می توانی هر جور که بخواهی بزرگ شان کنی!...اصلا کتاب که مهم نیست! میتوانی نخری و نخوانی! اما لباس که باید خرید! آن موقع کارت سخت تر است! چون باید کلی بگردی و بگردی و بگردی تا لباسی پیدا کنی که پاک باشد از تصاویر سیندرلا و باربی و سفید برفی و مرد عنکبوتی و بدمن و انگری برد و...
روی خوب سکه:
آنقدر این روزها توی این شهر پر از دغدغه ، خیمه های عزا برپا ست که خیالت راحت است برای واکسینه شدن اعضای شهر! آنقدر این روزها بر سر و سینه می زنند و اشک می ریزند که خیالت راحت می شود که در غربت نیستی! آنقدر عاشق هست توی این شهر که خیالت راحت می شود که تنها نیستی...که...هنوز...هم...دین...زنده...است!
روی بد سکه:
روی بد سکه را بی خیال! این حرف ها تکراری است و گاهی از سر دلتنگی غُر می زنیم!بچسبیم به همان روی خوب سکه و همان توسل...و دعا...و البته همیشه با کنار گود نشستن و دعا کردن، مملکت آماده ظهور مهدی فاطمه«عج» نمی شود...که باید آستین بالا بزنیم برای تغییر سبک زندگی مان!
یاعلی!
- ۹۱/۰۹/۲۸